سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ |۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 5, 2024
امام خمینی (ره)

حوزه/خیانت در امانت منقسم می شود به سه قسم، یکی خیانت در امانت مربوط به ناموس مردم و مربوط به عفاف و حجاب اجتماعی و یکی هم خیانت در امانت راجع به مال و این چک و سفته‌های بیجا و سوم خیانت در اسرار و افشا کردن سرّ‌کسی.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، یکی از بزرگترین گناهان مورد ابتلا در جامعه امروزی مسئله حق الناس است که در این راستا، سلسله دروس اخلاق شنیدنی و خواندنی حضرت آیت الله مظاهری در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.

جلسۀ پانزدهم: خیانت در امانت

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

بحث ما دربارۀ حق‌الناس مالی بود. اینکه کسی به مال دیگران تجاوز کند یا از نظر مالی به کسی ظلم کند. فهمیدیم که گناهش خیلی بزرگ است. فهمیدیم که قرآن می‌فرماید در همین دنیا کیفر خواهد دید و در عالم برزخ حسابی گرفتار است، ولو حق مالی او کم باشد. در روز قیامت سعادتش و اینکه مورد شفاعت واقع شود خیلی مشکل است. مگر اینکه اعمال خوب داشته باشد و پروردگار عالم اعمال خوبش را بگیرد و به بستانکار بدهد؛ لذا باید راجع به حق‌الناس خیلی حساس باشیم.

حق‌الناس مالی را منقسم کردم به اقسامی؛ بحث این جلسه که مشکل‌تر از بحث‌های گذشته است، خیانت در امانت است. این از دزدی خیلی بدتر است، از بیکاری و بدکاری و کم کاری بدتر است؛ درحالی که گناه بد کار کردن خیلی بزرگ است و ضمان‌آور است، گناه خیانت در امانت، از آن هم بزرگ‌تر است.

خیانت در امانت به سه قسم منقسم می‌شود؛ یک قسم مربوط به خیانت به ناموس است. العیاذبالله زن شوهردار یا مرد زن‌دار، ارتباط نامشروع داشته باشد که گناهش خیلی بزرگ است، به اندازه‌ای بزرگ است که اسلام می‌گوید اگر این مطلب ثابت شود، این مسلمان نیست و آبرو ندارد و باید او را طرد کرد و احکام سختی برای آن وضع کرده است. لذا مرد زن‌دار ناموس و عرضش مربوط به زنش است و زن شوهردار نیز ناموس و عفتش مربوط به شوهرش است. تا این اندازه می‌دانیم. اما چیزی که الان مصیبتی شده و جامعه کم می‌داند، اینست که نگاه‌های آلوده و کارهای شهوت‌آمیز و دوست‌یابی در زن یا در مرد، حرام و خطرناک است.

زن شوهرداری دوست نامحرم داشته باشد. معمولا هم رسوا می‌شوند. به تجربه اثبات شده که زن شوهردار یا مرد زن دار اگر کار ناشایسته و عمل منافی با عفت یا رفیق‌یابی کنند، رسوا می‌شوند، و این خیانت در امانت است. حتی اگر زن شوهر هم نداشته باشد، حق پدر و مادر است که او را ازدواج دهند و این زن اگر بخواهد دوست‌یابی کند و صیغۀ موقت یا عقد دائم کند بدون اذن پدر و مادر، نمی‌شود. یعنی پدر و مادر روی این دختر حق دارند و این دختر اگر رفیق‌یابی کند، حق پدر را از بین برده و خیانت در امانت است. چه رسد به آنجا که زن العیاذبالله شوهر داشته باشد یا مرد زن داشته باشد. این رفیق‌بازی که فعلا پیدا شده گناهش از نظر قرآن خیلی بزرگ است.

قرآن آن را در کنار زنا بیان می‌کند، ولو اینکه دختر یا پسر مجرد باشند. می‌فرماید:

«...مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدانٍ...»[۱]

«...مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ...»[۲]

از قرآن استفاده می‌شود که اگر رفیق‌بازی با نامحرم جلو آمد، آن شخص شیعه نیست و نمی‌توان گفت مسلمان واقعی است. این حقّ‌النّاس است و حقّ‌النّاسش نیز خیلی بالاست.

متأسفانه در زمان ما که فساد اخلاقی خانه‌ها را گرفته، یک بی‌تفاوتی راجع به این رفیق‌بازی پیدا شده است. بعضی اوقات شوهر نزد من می‌آید و مثل تخمه روی تابه می‌سوزد و می‌گوید دیدم که زنم رفیق دارد و تلفن‌های ناباب دارد، درحالی که امکاناتش خوب است و عروس و داماد هم دارد. این گناه خیلی بزرگ است و معمولاً رسوا می‌شوند.

همچنین بعضی اوقات زن پیش من می‌آید و می‌سوزد و می‌گوید شوهرم از نظر غریزۀ جنسی ارضاست و اشکالی ندارد و ما عروس و داماد داریم، اما شوهر من رفیق‌باز است.

بعضی اوقات مرد یا زن، عاشق می‌شوند و به جاهای بدی می‌رسند و دو طایفه را بدبخت می‌کنند. اینها خیانت در امانت است و از هر دزدی و از هر کم‌کاری و بیکاری اداری، بدتر است. بعضی اوقات می‌شنویم که آقا رئیس یک اداره است و عروس و داماد دارد، اما یک زن هم به عنوان همکار از صبح تا ظهر در پیش او نشسته است. این معلوم است که به کجا می‌رسد.

مرحوم مقدس اردبیلی مرجع تقلید است و از بس تقیّد به ظواهر شرع دارد، به او گفته‌اند: «مقدّس». اسمش آقاشیخ احمد بوده، اما از بس مقدّس بوده، به او مقدّس می‌گفتند. از آقای مقدّس سوال کردند اگر در یک اطاق هیچکس نباشد به جز یک نامحرم، ‌ آیا زنا می‌کنی یا نه؟ گفت پناه می‌برم به خدا که چنین صحنه‌ای برایم جلو بیاید.

این معمولاً منجر به خیانت در امانت می‌شود و از هر دزدی بدتر است. زن‌ها مخصوصاً شوهردارها و مردها مخصوصا زن‌دارها، مواظب باشند و بدانند اگر رفیق‌باز شدند، مثل اینست که از نظر قرآن کار ناشایسته کنند و اگر کار ناشایسته کنند، مطرود در اسلامند و اسلام عزیز با آن رأفتش اینها را قبول ندارد.

جمله‌ای عرض کنم که این هم از رحمت واسعۀ خداست. اینست که اگر زن شوهردار یا مرد زن‌دار کار ناشایسته را انجام داده باشد، حقّ‌النّاس است، اما به راستی اگر توبه کند، خداوند متعال او را می‌بخشد. توبۀ این گناه نیز پشیمانی قلبی و عذرخواهی از خداوند و تصمیم جدی و واقعی برای اجتناب از گناه و اصلاح آینده است؛ و لازم نیست به کسی بگوید، بلکه باید نگوید؛ زیرا گفتن او در نظام اجتماع و نظام خانواده اختلال ایجاد می‌کند و باید مسأله را فقط بین خودش و خداوند متعال حل کند. اسلام به خانم می‌گوید: ای خانم به راستی توبه کن و در دامن اسلام بیا، به مرد هم می‌گوید: مطرودی، اما توبه کن و توبه موجب می‌شود در دامان اسلام بیایی و اسلام قبول می‌کند و در روز قیامت نیز همسر او را راضی می‌کنند. زن شوهردار اگر کار بدی کرده باشد یا رفیق‌بازی کرده باشد، اگر جدا توبه کرده باشد، خدا در روز قیامت شوهرش را راضی می‌کند. یا مرد بدجنس اگر رفیق‌باز باشد، اما جداً توبه کند، پروردگار عالم همسر او را در روز قیامت راضی می‌کند.

خلاصۀ حرف اینست که این قسم اول خیانت در امانت، گناهش خیلی بزرگ است و هرچه زودتر باید کسی که این مصیبت و بلا را دارد، این بلا و مصیبت را با آب توبه از بین ببرد و به راستی دست بردارد تا پروردگار عالم به دادش برسد و او را در دنیا و آخرت رسوا نکند.

قسم دوم، خیانت در اموال است. اینکه کسی مالی را پیش کسی گذاشته باشد و او منکر شود. یا باید حفظ کند اما حفظ نکند، بلکه اهمال‌کاری کند و اگر مال تلف شد و این اهمال‌کاری کرده باشد، ضامن است، و کسی خیانت در امانت کند و مال کسی را بخورد، اگر بدتر از دزدی نباشد، کمتر نیست. لذا در اول سورۀ مؤمنون می‌فرماید: مؤمن کسی است که در امانت، امانت‌دار است و مواظب امانتش هست: «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»[۳]

آنچه به این مبحث مربوط است و در قرآن کریم و روایات اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» نیز بر آن تأکید شده، وفای به عهد است. همان‌طور که در آیۀ شریفۀ سورۀ مؤمنون هم آمده، مؤمن کسی است که به عهد خود وفا کند. پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در روایتی از وفای به عهد به‌عنوان یکی از خصال مؤمن نام می‌برند که بدون آن ایمان انسان تکمیل نخواهد شد: «...و إِذَا وَعَدَ وَفَی»[۴]

منظور از وفای به عهد این است که اگر شما با کسی وعده کردید، باید به آن وعده عمل کنید. گاهی وعدۀ مالی است و به کسی گفته‌اید من قرض تو را ادا می‌کنم یا وعدۀ ازدواج است و گفته‌اید من با تو ازدواج می‌کنم، حال اگر به وعده وفا نکنید، گناهش خیلی بزرگ است. حتی مثلاً اگر مرد به زنش وعده‌ای داد و اگر زن و مرد وعده‌ای به بچه‌ها دادند، حتماً باید وفا کنند. اگر وعده را وفا نکنند، این پدر و مادر در پیش بچه‌ها نا امن جلوه داده می‌شوند و به گفته‌های آنها اطمینان ندارند و وای به خانواده‌ای که بچه‌ها به پدر و مادر اطمینان نداشته باشند. لذا اگر پسر ولو دو سه ساله باشد یا دختر کوچک، ببیند مادرش دروغ می‌گوید، علاوه بر اینکه بچه دروغگو بار می‌آید و گناهش تقصیر مادر است، این بچه به این مادر اطمینان ندارد و وای به خانه‌ای که بین اعضای آن سلب اطمینان از یکدیگر شده باشد. همچنین مرد راجع به خانم و خانم راجع به مرد باید به وعدۀ خود وفا کنند و وفا نکردن به وعده علاوه بر اینکه گناه است و حق‌ّالنّاس است، موجب سلب اطمینان از خانه می‌شود که خیلی بد است.

اما مهم‌تر از اینها در وفا نکردن به عهد، صدور چک بی‌محل و بدون اعتبار است که در بازار ما و در اقتصاد ما کولاک می‌کند. اولاً کسی که چک می‌کشد، معنایش اینست که من به همین اندازه در بانک پول دارم و پشتوانه دارم، بنابراین چک می‌دهم. درحالی که نود درصد مردم پولی در بانک ندارند و چک می‌کشند. این حرام است، برای اینکه اگر کسی پشتوانه ندارد، حتی نمی‌تواند چیزی بخرد چه رسد به اینکه چک بدهد و پشتوانه نداشته باشد. این چک و چک‌بازی‌ها الان موجب مریض شدن اقتصاد ما شده است.

چک و سفته که معمولاً چه ورشکستگی‌ها در بازار پیدا می‌کند. بعضی اوقات این چک به او داده و او چک به دیگری داده و اولی و دومی و سومی نداده‌اند و ناگهان می‌بینیم یک بحران در بازار پیدا شده به خاطر یک خیانت در امانت. پس راجع به چک اولاً باید پشتوانه داشته باشد و اگر پشتوانه نداشته باشد، روزی که باید چک پاس شود، معنا ندارد که چک را ببرند و بگویند چک بی‌محل است. معنایش اینست که این مسلمان نیست و ضرر به اقتصاد می‌زند و هر چیزی که موجب شود ضرر به اقتصاد مملکت بزند، گناهش خیلی بزرگ است. این فقط دزدی نیست که مثلاً صد تومان دزدی کرده باشد یا چیزی از مغازه‌ای یا منزلی برداشته باشد و فرار کرده باشد، بلکه بالاتر از آن است.

اگر ما با کارهایمان به اقتصاد کشور ضرر بزنیم، ولو ضررش هم کم باشد، ‌ ذنب لایغفر است. هرکه کاری کند که ضرر به اقتصاد بزند، گناهش در سر حد کفر است.

حضرت امام«قدّس‌سرّه»، بعضی اوقات عصبانی می‌شدند و می‌گفتند: ذنب لایغفر است. یعنی معلوم نیست موفق شود توبه کند. مگر می‌شود ضرر به اقتصاد مملکت بزند، هرکه باشد، دولت باشد یا ملت باشد.

از جمله چیزهایی که اقتصاد ما را بحرانی کرده است و اقتصاد ما را مریض کرده است و اقتصاد ما را از ثبات انداخته، ‌ همین چک و چک بازی‌هاست. اقتصاد کشور و مخصوصاً اقتصاد جمهوری اسلامی باید ثبات داشته باشد. متأسفانه الان برایش خون گریه کنیم جا دارد، زیرا اقتصاد ما ثبات ندارد. ورشکستگی از همین عدم ثبات پیدا می‌شود. مثلاً کالایی تولید می‌کند و ناگهان مشابه آن از خارج وارد می‌شود. گرانی هم نوعی بی‌ثباتی است. اقتصاددانان می‌گویند این گرانی از عدم ثبات پیدا می‌شود و اسکناس ما بی‌ارزش می‌شود. اگر خون برایش گریه کنیم، جا دارد. چرا ما نباید ثبات اقتصادی داشته باشیم!؟ اقتصاد ما مریض است و وقتی ثبات اقتصادی نداشتیم، می‌بینید که پول ما ارزش ندارد و می‌بینیم روز به روز انقلابی در کالاها موجود است.

هرکه دامن بزند و این اقتصاد را مریض کند، ذنب لایغفر است. مغازه و گران‌فروشی باشد یا واردات بیجا باشد یا بحران صادراتی باشد. اگر یک در هزار هم کسی موجب شود اقتصاد ما را از ثبات بیندازد، گناهش خیلی بزرگ است. اسلام روی این چیزها خیلی پافشاری دارد و روی این چیزها خیلی حرف دارد. جوان‌ها اگر اینها را می‌بینید، مربوط به اسلام نیست و اگر اقتصاد اسلام پیاده شود، یک نفر فقیر یا یک نفر مجرد یا یک نفر بی‌خانه پیدا نمی‌شود.

من قبل انقلاب کتاب اقتصاد نوشتم، در مقایسه بین سیستم‌های اقتصادی. یعنی اقتصاد اسلام را با اقتصاد کمونیسم و اقتصاد سرمایه‌داری سنجیدم و کتاب سال شد. یعنی اقتصاددانان قبول کردند و جایزه گرفتم. در آنجا گفتم اقتصاد اسلام پیاده شود و اگر اقتصاد اسلام پیاده شد، یک جامعه منهای فقر و یک جامعه منهای بی‌خانگی و یک جامعه منهای عزوبت می‌شود و بالاخره همه از نظر مسکن و خوراک و پوشاک در رفاه می‌شوند.

بنابراین ضرر زدن به اقتصاد، خیانت در امانت است و گناهش خیلی بزرگ است و همه نیز دامن می‌زنیم. گاهی با گفتار و گاهی با کردار و گاهی با دکان‌داری.

قسمت سوم که از قسم اول و دوم بالاتر است، خیانت در اسرار است. این گناهش از قسم اول و دوم بالاتر است. اگر سرّ ‌کسی را فاش کنیم گناهش خیلی بزرگ است. علاوه بر آن، در روایت می‌خوانیم که اگر کسی پرده از راز دیگران بردارد، در همین دنیا اسرار خودش فاش خواهد شد و آبرویش می‌رود: «مَنْ‏ کَشَفَ‏ حِجَابَ‏ أَخِیهِ‏ انْکَشَفَ عَوْرَاتُ بَیْتِه»[۵]. در قیامت هم که معلوم است رسوا خواهد شد. ما باید خیلی مواظب اسرار دیگران باشیم و رازداری کنیم. پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» به اباذر فرمودند: «یَا أَبَا ذَرٍّ، الْمَجَالِسُ‏ بِالْأَمَانَةِ، وَ إِفْشَاؤُکَ سِرَّ أَخِیکَ خِیَانَةٌ فَاجْتَنِبْ ذَلِکَ»[۶]

مجالس امانت است و افشای اسرار دیگران، خیانت است. اگر در مجلسی نشستی و کسی چیزی گفت و تو آن را پخش کردی، شب نشده یک شایعه می‌شود و آبرویش می‌رود. این گناهی نیست که موفق به توبه شود و ذنب لایغفر است. ما این را زیاد داریم، برخی افراد این‌طرف و آن‌طرف می‌گردند که سرّی پیدا کنند و آن سرّ را فاش کنند. البته این قطره است و به دست دیگران داده می‌شود و یک دریا می‌شود و آبروی مردم به واسطۀ آن دریا ریخته می‌شود. یا اینکه کسی حرفی را به شما می‌زند و می‌گوید به کسی نگو. اما آن را فاش می‌کنیم. چرا اسرار مردم را فاش می‌کنیم؟ چرا ما باید آبروی مردم را بریزیم؟

حکم اسلام عزیز اینست که اگر شما زن و مردی را دیدید که زنا می‌کنند، چهار نفر باید به حاکم شهادت دهند که ما دیدیم. اگر سه نفر آمدند و یک نفر نیامد یا پیدا نشد، اسلام می‌گوید به هر کدام از این سه نفر هشتاد تازیانه بزنند. زیرا سرّ را فاش کرده‌اند. باید اول چهار نفر با هم قرار بگذارند، بعد از آن شهادت دهند تا اینکه زنا اثبات شود. اسلام اینقدر روی اسرار حرف دارد.

من فراموش نمی‌کنم در زمان حضرت امام«قدّس‌سرّه»، ‌ یکی از بزرگان از رفقای ما مسئولیت بالایی داشت و راجع به یک نفر شنود گذاشته بود و بالاخره آبروی او رفت. اما وقتی حضرت امام فهمیدند، درحالی که به کسی که شنود گذاشته بود علاقه داشتند، اما داد و فریاد عجیبی به پا کردند. فرمان هشت ماده‌ای برای جمهوری اسلامی صادر کردند [۷]، بعد هم آن شخص را سلب کردند و بعد هم داد و فریاد در رادیو و تلویزیون کردند که نباید شنود باشد و سرّ مردم نباید فاش شود؛ لذا نمی‌شود با شنود و مخفی‌کاری کسی را رسوا کنید و سرّ‌ کسی را فاش کنید. اسلام می‌گوید: این کار نمی‌شود و گناهش خیلی بزرگ است.

شنود در اسلام غلط است، تفتیش عقائد در اسلام غلط است، تفتیش خانه‌ها در اسلام غلط است، پخش کردن اسرار کسی در اسلام غلط است و بالاخره از گناهان بزرگ در اسلام اینست که سرّ کسی را فاش کند و اگر سرّ کسی را فاش کردند، بدانند گناهش از دزدی بالاتر است. اینها چیزهایی است که در اسلام عزیز است و در فقه ما مسلّم است و باید جمهوری اسلامی روی فقه تشیّع بگردد. باید ببینیم مراجع چه می‌گویند. تخطّی از گفتۀ مراجع غلط است. چه کار مربوط به دولت باشد و چه مربوط به ملت باشد و چه مربوط به اجتماعی باشد و چه مربوط به فرد و خانواده باشد.

خلاصۀ حرف این شد که از جمله دزدی‌ها خیانت در امانت است و خیانت در امانت منقسم شد به سه قسم، یکی خیانت در امانت مربوط به ناموس مردم و مربوط به عفاف و حجاب اجتماعی و یکی هم خیانت در امانت راجع به مال و این چک و سفته‌های بیجا و سوم خیانت در اسرار و افشا کردن سرّ‌کسی، ولو اینکه شنود بگذارد. شنود در اسلام حرام است و باید اگر کسی می‌خواهد شنودی داشته باشد، مثل دزدی، باید دو شاهد عادل داشته باشد و راجع به زنا باید چهار شاهد عادل داشته باشد و راجع به چیزهای دیگر نیز باید خودش بگوید و روی آن دو شاهد عادل هم باشد و متعارف هم باشد و شنودی هم نباشد.

--------------

پی نوشت ها:

[۱]. المائده، ۵: «در حالی که خود پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید. »

[۲]. النساء، ۲۵: «[به شرط آنکه‏] پاکدامن باشند نه زناکار، و دوست‏گیران پنهانی نباشند. »

[۳] . المؤمنون، ۸: «و آنان که امانت‌ها و پیمان خود را رعایت می‏کنند»

[۴]. بحار الأنوار، ج‏۶۴، ص ۲۶۱

[۵] . تصنیف غرر الحکم و درر الکلم؛ ص۴۲۱

[۶]. الأمالی(للطوسی)، ص۵۳۷ 

[۷]. صحیفۀ امام، ج ۱۷، صص ۱۴۳-۱۳۹

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha